دست نوشته های یک سرباز

سرباز شدن برای سر باختن است

دست نوشته های یک سرباز

سرباز شدن برای سر باختن است

مشخصات بلاگ
دست نوشته های یک سرباز

گاهی قلم در دست میگیرم و به تبع آن ورق سیاه میکنم. از این رو خود را از اهالی قلم میدانم. اگر شهید بودم سیدمان می شد آقا سید مرتضی و آقا سید مرتضی که بسیجی بود میگفت پیام بسیجی اطاعت است، اطاعتی که از عشق به ولایت بر می خیزد.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر آیینی» ثبت شده است


هر که از سرّ سَرِ زلف تو آگاه نشد

در دل شب نفسش گرم و پر از آه نشد


کاروانی که به این کوکب قطبی دل بست

سالها رفت و نصیبش به جز آن چاه نشد


روزه هامان همه محکوم به شکند عزیز

روزها می گذرند و خبر از ماه نشد


به خداوند قسم هر که می از دست تو خورد

مست از دست نه از می شد و گمراه نشد


مست باید بشوی تا که بفهمی ما را

هیچ کس عاقل و بعد عارف بالله نشد


  • علی کرد

"حق"


دلم به شوق شما غرق بی قراری شد

درون سوز زمستان عجب بهاری شد!


بهار چشم پر از آه، بهار سردرگم

بهار آمده از راه مثنوی از قم


چقدر فاصله از قم و از حرم دارم

چقدر خاطره از مشهد از کرم دارم


سلام دادن از سمت بسط شیرازی

مقیدی که کنی میهمان را راضی


درون صحن گوهر شاد مست می گردم

و بعد سمت شما، سمت یار می گردم


و السلام علیکم به شاه می گویم

"منم گدای تو" را غرق آه می گویم


منم شکار تو آقا تو خوب می دانی

رها شدم که شوم صید خوب انسانی


که شاه باشد و زیبا کریم فرزندی

ز خاندان کرم خاندان دلبندی


که هر گدای غریبی دلش به آنها خش

چه خاندان نجیبی چقدر عاشق کش


مرا بکش که کمی زنده تر شوم آقا

پسر برای تو باشم به من بگو بابا


پدر برای پسرها دعاش می گیرد

دعا کنی پسرت کربلاش می گیرد


پ.ن: بنا داشتم این تجربه را منتشر نکنم. اخیرن در جمعی خوانده شد و مورد لطف اساتید قرار گرفت و دوستان توصیه کردند نسبت به انتشار آن که نظرم را تغییر داد.

پ.ن: از خواهران گرامی خواهش می شود نظر با نام کوچک نگذارند.

پ.ن: ممنون از استاد محمد حسین جعفریان و محمد علی کول بابت راهنمایی های خوبی که نسبت به این چند بیت کردند.

پ.ن: السلام علی قلب زینب صبور...

  • علی کرد

"حق"


آن که از سر سر زلف تو آگاه نشد


نیمه شب ها نفسش گرم و پر از آه نشد


پی نوشت: چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور.


  • علی کرد

این  قبله به سمت شاه کج خواهد شد


بی­راهه به سمت راه کج خواهد شد


دنیا دنیا ستاره بالای سر است


انگشت به سمت ماه کج خواهد شد



  • علی کرد

عاشق شدن سکوی پرتاب است گاهی

گاهی کلید پر کشیدن هست آهی


گاهی کسی یک عمر دنبال وصال است

آخر همان جا است مثل تنگ و ماهی


و یک نفر که عاشقانه می دویده

یکروزه می بیند نمانده هیچ راهی


اندازه ی یک لب فقط راه است تا رب

یک یا علی فرق گدایی است و شاهی


مردی که عاشق شد و حالا می سراید

عاشق شدن سکوی پرتاب است گاهی


پ.ن: در مقامات عرفانی از عبارت لا حول و لا قوة الا بالله به لب تعبیر می شود.

  • علی کرد

عمریست که در حرم گدایی کردیم


از کار شهان گره گشایی کردیم


کفر است خدا شدن ولی آقاجان

 

ما با حرم تو "ناخدایی" کردیم

  • علی کرد