دست نوشته های یک سرباز

سرباز شدن برای سر باختن است

دست نوشته های یک سرباز

سرباز شدن برای سر باختن است

مشخصات بلاگ
دست نوشته های یک سرباز

گاهی قلم در دست میگیرم و به تبع آن ورق سیاه میکنم. از این رو خود را از اهالی قلم میدانم. اگر شهید بودم سیدمان می شد آقا سید مرتضی و آقا سید مرتضی که بسیجی بود میگفت پیام بسیجی اطاعت است، اطاعتی که از عشق به ولایت بر می خیزد.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

حق


گفتند که حج فقرایی آقا


سلطان شده ایم با گدایی آقا


کافر شده دل، تو را خدا می خواند


آیینه ای از خود خدایی آقا

  • علی کرد

"حق"

او رفت. هنوز ما ولی می مانیم

مانند مسافر شلی می مانیم

او بود معین رهبر و علامه

این است سوال: با علی می مانیم؟

پ.ن: نمی دانم معین شهید محسوب می شود یا نه ولی چیزی در دلم او را شهید می خواند. اگر حوصله دارید برای آمرزش غلامی که به سوی اربابش شتافت فاتحه مع الاخلاص و الصلوات و اگر نه فقط صلوات. 
خیلی غیر قابل باور است. خیلی. 
خدایش بیامرزد. 

والسلام.
  • علی کرد

"حق"

کافیست! فقط همین که به آوینی نگاه کنی کافیست! کافیست که عمق وجودی­اش را درک کنی، کافیست تا بفهمی کار هر کس نیست عاشق شدن و عاشق ماندن! کافیست تا درک عقلایی از عالم را به لقایش ببخشی...

 کافیست تا بفهمی بهشت را به بها می­دهند. تا بفهمی خلوص یعنی چه؟ هنر یعنی­چه؟ مرد یعنی­که؟

 سید شهیدان اهل قلم بودن بودن حتی...!

و اینکه آوینی بودن یعنی چه؟

 کافیست تا دو روز به عمق نگاهش زل بزنی حتی اگر به عمق نگاهت زل نزند هر آینه عمقی اگر داشته باشی...

درس اخلاق مگر غیر این است که بروی در آغوش محبوب و عکسی از تو به یادگار بماند و عکست حرف بزند با هزاران جوان... هزاران جوان در زمان و مکانی غیر تو.

 استدلال را برای چه لازم داری وقتی آوینی داری؟ آوینی یعنی استدلال. نه...! عکس آوینی یعنی استدلال. مگر میشود ما آوینی بدهیم و به حق نباشیم ؟ نه واقعن می­شود؟

من نمیفهمم هنر انقلابی یعنی چه؟ ولی به خدا میفهمم که این مرد سیمش به جای دیگری وصل بوده است و مگر هنر انقلابی و کار فرهنگی انقلاب قرار است چیزی غیر این باشد؟


پ.ن: این جملات را دقیقا نمیدانم کی نوشته­ام ولی شاید عبارت چند ماه قبل وصله­ی جوری باشد برای مشخص کردن زمان نوشتن اینها. چندی پیش یکی از دوستان برای مخاطبان خاص سید- گفت راجع به قطعه­ای از یک کلیپ نظرت را بنویس و به سوال سید مرتضی جواب بده. به طور کاملن اتفاقی چند روز پیش در طی خانه تکانی لپ تاپ، این چند سطر را دیدم و متوجه شدم وصله­ی جوری­ست برای خواسته­ی سید. در ابتدا قصد داشتم موارد دیگری را بیفزایم به این مرقومه که البته وضعیت فعلی سنگین تر از آن­ست که اینگونه حوصله­ها را داشته باشم. فلذا آن باشد طلب مخاطبان برای وقتی دیگر- شاید چند روز بعد-. فقط جهت عدم سوء تفاهم باید متذکر شوم این مورقومه ذوقی­ست و بایستی با وسواس بیشتری بررسی شود بسیاری موارد راجع به ایشان. که انشاالله به همان بعد موکول می­شود.

آوینی وار بمیرید.

شما هم برای بنده دعا کنید.


کلیپ مذکور

 

  • علی کرد

"حق"


آن که از سر سر زلف تو آگاه نشد


نیمه شب ها نفسش گرم و پر از آه نشد


پی نوشت: چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور.


  • علی کرد

این  قبله به سمت شاه کج خواهد شد


بی­راهه به سمت راه کج خواهد شد


دنیا دنیا ستاره بالای سر است


انگشت به سمت ماه کج خواهد شد



  • علی کرد

بی شک "حجاب" یکی از جذاب ترین و چالش بر انگیز ترین موضوعات برای نویسندگان و پژوهندگان اسلامی و حتی بعضا غیر اسلامی می­باشد. شاید تقابلی که بین آموزه­های صریح و روشن اسلامی و هیاهوی تبلیغاتی غرب مبنی بر عدم تفاوت حقوق مرد و زن وجود دارد بر اهمیت این موضوع بیفزاید. علاوه بر این حجاب به عنوان "نماد" یک جامعه­ی اسلامی و شاید وجه تمییز یک جامعه­ی مسلمان و غیر از آن، در نگاه اول و ظاهری، حائز اهمیت است. همچنین حجاب مناسب و به دور از خودنمایی­های مرسوم در بین جوامع غربی، می­تواند معیار خوبی بر سلامت روانی یک جامعه باشد. فلذا دشمنان جمهوری اسلامی یکی از پاشنه­های آشیل آن را بحث حجاب می­دانند و از این روست که سالانه هزینه­های هنگفتی را صرف تبلیغات گوناگون علیه حجاب می­کنند.

آنها که گذر پوست کتاب­خوانی­شان تا کنون به دباغ خانه­ی محمد رضا زائری افتاده است می­دانند شاخصه­ی اصلی او در نوع نگاهش به مسائل است و البته جسارتش در پرداختن و مهم­تر از آن نوع پرداختن. "حجاب بی حجاب" شاید بی­پروا ترین نوشته ای باشد که تا کنون در رابطه با حجاب خوانده ام. نویسنده در این کتاب به گفته­ی خودش متمایل است "بی حجاب از حجاب" سخن بگوید – که خود این ظرافت در انتخاب نام کتاب شایسته­ی تحسین است-.

"حجاب بی حجاب" با زبانی به نظر عادلانه فعالیت­های فرهنگی بعد از انقلاب در این حوزه را غافلانه ترسیم می­کند و این سوال را در ذهن پررنگ می­کند که "چرا با وجود این­که از دبستان تا دانشگاه، ما روند تحصیلات و خوراک فکری جوانانمان را تعیین می­کنیم و با وجود این­که صدا و سیما و روزنامه­ها و دیگر رسانه ها همه در اختیار ماست؛ خروجی باب میل ما نیست؟!" و مدعی هستیم که دشمن با چند شبکه­ی ماهواره­ای و سینمای هالیوود توانسته عنان فرهنگ را از دست ما برباید. و این مشکل را در بی­سلیقه­گی و عدم انجام کار فرهنگی درست و البته اینکه هیچ­گاه بی حجاب به بحث حجاب نپرداخته­ایم جستجو می­کند. و مشکل اصلی نسل جوان امروز را نبود پاسخ­های مناسب؛ و یا عدم عرضه­ی این پاسخ ها به او می­داند. در همین راستا شجاعت و جسارت شهید مطهری را در کنار توش فکری او در مقابله با این مساله، ستایش میکند. و به عبارتی اهمیت کار شهید مطهری را نه فقط در انتشار کتاب "مساله­ی حجاب" بل در مکاتبه و نوشتن مقاله برای مجله­­ی "زن روز" می­داند.

زائری در این کتاب تاکید می­کند "الانسان حریص علی ما منع" و ترویج مستقیم، رسمی و دولتی حجاب را  دارای نتیجه­ی معکوس می­داند. او البته با برخورد با برخی افراد و گروه­ها که حتی ممکن است سازماندهی شده در جهت اهداف دشمن فعالیت کنند مخالف نیست ولی معتقد است در بحث حجاب همانند دیگر مسائل کشور باید ریشه­ای وارد عمل شد و مثلا به جای برخورد قهری با دختری که همراه خانواده­اش در پارک حضور دارد باید جلوی ورود کالای مبتذل فرهگی را گرفت و امثالهم.

کتاب زائری سرشار است از مثالهای جالب و خواندنی  و کاربردی که بعضا برای خود او پیش آمده است. برای مثال از کج­سیلقه­گی­ها در مورد نوع نشان دادن مادر درخانواده سخن به میان می­آورد. و حتی مجوز نگرفتن یکی از کارهای فرهنگی اش برای کودکان که علت آن را تفاوت حجاب مادر در داخل و خارج خانه در یک تصویرگری کارتونی می­داند. البته علاوه بر این مثال­ها او با زیرکی مواردی را که از چشم اکثر افراد پنهان می­ماند و در ناخودآگاه تاثیر منفی بر دید دختران جوان نسبت به حجاب دارد را  نیز رویت می­کند. برای مثال از چادری بودن زنان گدا در فیلم ها و یا چادر داشتن مجرمین در دادگاه­ها و امثال این بی سلیقه­گی­ها، بی­تدبیری­ها و یا بی مسئولیتی­ها شکایت می­کند. و البته در کنار این انتقاد ها او همواره سعی میکند راه حل نشان دهد و برای مثال در پیوست شماره 2 کتاب به معرفی موسسه "دار ربی" می­پردازد؛ که توانسته در کشور لبنان یک نمونه­ی مناسب جهت کار فرهنگی و عملی برای ترغیب دختران به حجاب انجام دهد.

او که به مانند پزشکی دلسوز در حال بررسی وضعیت فرهنگی کشور است صراحتا برخورد بزن بهادری و گشت ارشادی (گرچه منکر لزوم وجود گشت ارشاد نیست) با مقوله حجاب را بی نتیجه میداند. و در فصل انتهایی کتاب سعی در بازخوانی نظرات رهبری در این موضوع دارد و اجهاف شدن در عمل به سخنان را مشکل اصلی وضعیت فرهنگی و حجاب امروز کشور می­داند.

شاید اولین باری که یکی از دوستانم به خریدن "حجاب بی حجاب" ترغیبم کرد از روی اکراه این کار را کردم ولی امروز معتقدم هر کسی که می­خواهد کار فرهنگی در مورد حجاب و یا حتی موارد دیگر انجام دهد لازم است سری به این کتاب زده باشد و التبه "حجاب بی حجاب" کتابی آسمانی نیست و قطعا دارای اشکالاتی نیز می­باشد. اما آنچه که آن را متمایز میکند، زاویه­ی دید ، جسارت و بی پروایی نویسنده و مثال­های کاربردی آن است.

حجاب بی حجاب که اولین بار توسط نشر آرما به چپ رسید، حال پس از دو سال چاپ سوم را نیز پشت سر گذاشته است و البته هنوز به نحو درخور مورد استقبال خوانندگان قرار نگرفته است.

امید است خواندن کتاب ره گشایی بر دغدغه های فرهنگی مسئولین کشور باشد و البته هر آنکه دغدغهایی فرهنگی دارد.

این مطلب با اندکی تغییر در خبرنامه دانشجویان ایران

با هماناندک در

بی باک نیوز

رهیاب نیوز

تی نیوز

قطره

خبر نو


در این رابطه در فارس نیوز.

  • علی کرد

عاشق شدن سکوی پرتاب است گاهی

گاهی کلید پر کشیدن هست آهی


گاهی کسی یک عمر دنبال وصال است

آخر همان جا است مثل تنگ و ماهی


و یک نفر که عاشقانه می دویده

یکروزه می بیند نمانده هیچ راهی


اندازه ی یک لب فقط راه است تا رب

یک یا علی فرق گدایی است و شاهی


مردی که عاشق شد و حالا می سراید

عاشق شدن سکوی پرتاب است گاهی


پ.ن: در مقامات عرفانی از عبارت لا حول و لا قوة الا بالله به لب تعبیر می شود.

  • علی کرد

عمریست که در حرم گدایی کردیم


از کار شهان گره گشایی کردیم


کفر است خدا شدن ولی آقاجان

 

ما با حرم تو "ناخدایی" کردیم

  • علی کرد