.
.
.
آنقدر
خاطراتش را تجدید کرد
تا آنکه
شاعر مردود شد.
۲۸ مرداد فارس در گزارشی از هزینه ی بازی می گوید: «یاریار مدیر تیم در جمع بازیکنان خاطرنشان کرد که هزینه حضور ستارگان جهان ۳۵۰ هزار یورو بوده که معادل یک بازیکن درجه دو در لیگ است و این واقعاً یک معجزه به حساب میآید.» اگرقیمت یورو را حدود ۳۸۰۰ تومان برآورد کنیم هزینه ی حضور تیم ستارگان در ایران چیزی در حدود یک میلیارد و سیصد میلیون تومان خواهد بود. باشگاه خبرنگاران جوان هم ۴ مرداد ماه در مورد قیمت بلیط بازی می گوید:« بلیت فروشی دیدار فوق نیز در روز بازی در استادیوم آزادی انجام خواهد شد و قیمت بلیتها ۵ و ۸ تومانی خواهد بود.» حال با فرض این که تمام بلیط های ۸ هزار تومانی باشند و باز با فرض اینکه ۱۰۰ هزار نفر در این بازی حضور می یافتند مجموع هزینه ی جمع شده به عدد ۸۰۰ میلیون تومان می رسید. یعنی در بهترین حالت عایدی بازی از هزینه ای که صرفا برای آمدن تیم ستارگان می شده است ۵۰۰ میلیون کمتر بوده. البته باید خاطر نشان کرد که:
اما آنچه در این جا محل بحث است تمرکز بیش از اندازه ی رسانه های داخلی به فضای داخل کشور است و عدم جریان سازی آنها در فضای بین الملل و معادلات حاکم بر جو بین المللی در رابطه با جمهوری اسلامی. به واقع در جریانات امروز رسانه های داخل هر روز که آغاز می شود همراه است با یک جنگ رسانه ای قوی بین موافقین و مخالفین فلان موضوع. حال اگر در شرایطی موضوع مناسبی هم وجود داشته باشد دیگر شاهد یک جنگ تمام عیار خواهیم بود. درست مانند آنچه که امروز در فضای رسانه ای داخل کشور شاهد آن هستیم در رابطه با مساله ی مذاکرات هسته ای و توافق وین. این روند رسانه ای اگر چه هر روز به قوی تر شدن رسانه های دو طرف و پیشرفت حرفه ای در فضای رسانه ای کشور خواهد شد اما دو اشکال عمده دارد.
این شاعر پیر را به سامان برسان
این شاخه ی خسته را به باران برسان
من کافر مذهبیتی معیوبم
با زلف خودت مرا به ایمان برسان
در این زمین اگر منتقدی بگوید تیم هسته ای در فلان موضوع اشتباه کرده اند یا به عبارتی ممکن است مرتکب اشتباه شده باشد در جواب می شنود: “تیم فعلی بهترین های عرصه ی دیپلماسی اند”، اگر بگویید فلان قسمت متن با خطوط قرمز نظام تداخل دارد می شنوید: “رهبری توافق را تایید کرده اند مگر می توانند بدون تایید رهبری توافق به این مهمی را امضا کنند؟!”، اگر بگویید برخی از مشکلات ما و آمریکا ریشه ای و بنیادین است و هیچ گاه – به زعم رهبران دو طرف- قابل حل نیست می شنوید: ” دیپلماسی همه مشکلات را حل می کند”، اگر بگویید دست آورد فعلی دو سال مراکزه چیسیت می شنوید “مشکلات اقتصادی از چند ماه بعد و با آمدن اثرات توافق رفع خواهد شد”، و اگر به اشتباهات واضح متن موجود اشاره کنید می شنوید: “درست است که برخی موارد را از دست داده ایم اما در مجموع بازی را برده ایم”.
از حضور عراقچی در تلویزیون خاطرات خیلی خوبی در این چندین ماه گذشته به خاطر ندارم. نه به این خاطر که پاسخگو نیست بلکه اتفاقا به این دلیل که پاسخگوست بعضی وقتها چیزهایی می گوید که عملا شخص در اولین اقدام دو سه بار انگشت به داخل گوش برده و سپس به بیدار بودنش شک می کند و این بیداری را راستی آزمایی.
هر که از سرّ سَرِ زلف تو آگاه نشد
در دل شب نفسش گرم و پر از آه نشد
کاروانی که به این کوکب قطبی دل بست
سالها رفت و نصیبش به جز آن چاه نشد
روزه هامان همه محکوم به شکند عزیز
روزها می گذرند و خبر از ماه نشد
به خداوند قسم هر که می از دست تو خورد
مست از دست نه از می شد و گمراه نشد
مست باید بشوی تا که بفهمی ما را
هیچ کس عاقل و بعد عارف بالله نشد
یکی از ویژگی های مشخص سینمای روشن فکری آن است که کارگردان دقیقا نمی داند که از چه صحبت می کند یا اگر می داند این اطلاعش به صورت کاریکاتوری به او رسیده و یا خود به عمد به صورت کاریکاتوری اطلاعاتش را انتخاب کرده است. همین قاعده ی ساده می تواند نشان دهد که چرا عمده ی فیلم سازان جشنواره ای یا به عبارتی شبه روشن فکر برای ساخت آثار خود هیچ گاه نمی توانند به خوبی اطرافشان را ببینند. این نداشتن دید درست که یا عمدی است یا سهوی نتیجه مشخصی در پی دارد و آن سینمای کاریکاتوری است.
و بعد از تمام این مباحث و مباحث مهم دیگری که ذکر آن در بالا نرفت، چیزی که بیشترین نگرانی را در اذهان بوجود می آورد نوعی زور آزمایی، لج بازی و فرا قانونی عمل کردن توسط رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی است. خواننده ی گرامی را ارجاع می دهم به گفتگوی ویژه خبری مورخ پنجم خرداد که حسین کچوئیان این گونه از قول رئیس جمهور می گوید: «رئیس جمهوری مدتی بود که به صراحت گفت من دیگر روسای دانشگاهها را به شورای عالی انقلاب فرهنگی نمیآورم.»