دست نوشته های یک سرباز

سرباز شدن برای سر باختن است

دست نوشته های یک سرباز

سرباز شدن برای سر باختن است

مشخصات بلاگ
دست نوشته های یک سرباز

گاهی قلم در دست میگیرم و به تبع آن ورق سیاه میکنم. از این رو خود را از اهالی قلم میدانم. اگر شهید بودم سیدمان می شد آقا سید مرتضی و آقا سید مرتضی که بسیجی بود میگفت پیام بسیجی اطاعت است، اطاعتی که از عشق به ولایت بر می خیزد.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

شاید مهمترین نقد بزرگ و دقیقی که به این شیوه ی نمایشگاهی برای کتاب وارد می شود همان است که نویسنده ی «منِ او» می گوید. یعنی این که نمایشگاه کتاب اگر چه در بازه ای ده روزه می تواند کتب زیادی را بفروشد و شاید تاثیری مثبت در میانگین ساعت مطالعه داشته باشد، اما! اما یک ضرر بسیار بزرگ دارد که غیر قابل چشم پوشیست و آن نابود کردن حلقه ی توزیع که همان کتاب فروشی ها باشند است. این نقد را بسیار شنیده ایم در بسیاری از محافل کتابخوان - و کتاب نخوان!- ولی خب راه چاره چیست؟ تعطیل کردن نمایشگاه کتاب تهران در یک اقدام ضربتی؟


  • علی کرد

می توان سوالاتی ابتدایی را راجع به جریان سربازی مرود توجه قرار داد. آیا سربازی ماهیتا مقدس است؟ آیا با فرض این که ماهیت سربازی برای وطن و میهن و دین مقدس است، لزوما تقدس آن در همین شکل امروزی آن و به قول برخی «پا چسباندن» خلاصه می شود؟ یا به عبارت دیگر آیا گونه ی اهمی از شکل فعلی برای سربازی کردن و دفاع از مرزهای این مملکت وجود ندارد؟



  • علی کرد

قبل نوشت: متن را که خواندم متوجه شدم اسم لوزان ملال آور تکرار شده است. علی الخصوص پس از این شروع سال سرشار از لوزان! در نتیجه تمام لوزان ها را به جز اولین شان پاک کردم. بنابراین در ادامه هر کجا لفظ بیانیه به چشم آمد مقصود بیانیه ی لوزان است.

طی روز های اخیر بعضا انتقادات شدیدی نسبت به عملکرد رسانه ی ملی در رابطه با مذاکرات هسته ای اعمال می شود. گروهی از اظهارنظرها همراهشان عصبیت و عصبانیتی یافت می شود که از جنس مطالبه گری دانشجو و یا حق طلبی حق جو نیست. این نوشتار سعی دارد ضمن بررسی روش های احتمالیِ پیش روی رسانه ملی در مواجهه با این پدیده به بررسی جزئی هر کدام بپردازد. در ابتدا به نظر می رسد چهار سناریوی عمده برای موضع گیری رسانه ی ملی نسبت به مذاکرات وجود داشت.


  • علی کرد

هم پهلوی مادری شکسته نشود

هم شهر ز گریه هاش خسته نشود

وقتی که قرار است که بد باز شود 

ای کاش که درب خانه بسته نشود

  • علی کرد

صدای سید بلند بود. همه صدای سید را می شنیدند. اصلش هم همین است باید صدای سید را شنید. یعنی صدا برای شنیدن است. مخصوصن اگرصدای سید باشد. مخصوصن اگر سیدش حسینی باشد. مخصوصن اگر همنام مولا باشد. مخصوصن اگر دست بر قضا ولی باشد. ولی یعنی ولی و اما نیاور. کم سن تر که بودیم در هنگام عدم رضایت، پس از ذکر دلیل به پدرمان می گفتیم ولی چشم. این ولی نه که حرف اضافه است! نه! این ولی آموزش است. آموزشی فطری که ناخود آگاه در دوران  کودکی از درون می جوشد. یعنی حتی اگر ولی و اما داشتی بعد ولی باید بگویی چشم. ولی خاصیتش این است. چه سرپرست معنایش کنی چه دوست. حکمن افت دارد حرف دوست را زمین بیاندازی دیگر...

  • علی کرد

"حق"


دلم به شوق شما غرق بی قراری شد

درون سوز زمستان عجب بهاری شد!


بهار چشم پر از آه، بهار سردرگم

بهار آمده از راه مثنوی از قم


چقدر فاصله از قم و از حرم دارم

چقدر خاطره از مشهد از کرم دارم


سلام دادن از سمت بسط شیرازی

مقیدی که کنی میهمان را راضی


درون صحن گوهر شاد مست می گردم

و بعد سمت شما، سمت یار می گردم


و السلام علیکم به شاه می گویم

"منم گدای تو" را غرق آه می گویم


منم شکار تو آقا تو خوب می دانی

رها شدم که شوم صید خوب انسانی


که شاه باشد و زیبا کریم فرزندی

ز خاندان کرم خاندان دلبندی


که هر گدای غریبی دلش به آنها خش

چه خاندان نجیبی چقدر عاشق کش


مرا بکش که کمی زنده تر شوم آقا

پسر برای تو باشم به من بگو بابا


پدر برای پسرها دعاش می گیرد

دعا کنی پسرت کربلاش می گیرد


پ.ن: بنا داشتم این تجربه را منتشر نکنم. اخیرن در جمعی خوانده شد و مورد لطف اساتید قرار گرفت و دوستان توصیه کردند نسبت به انتشار آن که نظرم را تغییر داد.

پ.ن: از خواهران گرامی خواهش می شود نظر با نام کوچک نگذارند.

پ.ن: ممنون از استاد محمد حسین جعفریان و محمد علی کول بابت راهنمایی های خوبی که نسبت به این چند بیت کردند.

پ.ن: السلام علی قلب زینب صبور...

  • علی کرد

اانگار همه چیز سرعت گرفته ­است. حتی همان یک ربعی را هم که با دوستی دم مغازه­ ی اغذیه ­ای سر محل می­نشستیم برای آماده شدن غذا دیگر برایمان غیر قابل تحمل است. امروز نان در فست فود است. شعر در رباعی خودنمایی می­کند و البته جای نامه­ه ای عاشقانه ­ی فرزند به مادر، فرزند به پدر و بالعکس و گاهی هم دو همسر در فراغ نشسته- را پیامک گرفته است. و باید با همان تعداد کلمات اصلاح می­کنم کاراکترِ- جمله ­ی "اگر از احوالات ما خواسته باشی ملالی نیست جز دوری شما و اینکه..." کل پیام را انتقال دهی.

  • علی کرد

مادر هر کاری کند اهل خانه هم یاد می گیرند.

مثلن اگر شهید شود...

 

پ.ن: این دو خط نمی دونم مال کیه. مال هر کی هست خدا خیرش بده. خیلی بدلم نشست.

 

  • علی کرد

یادداشت اختصاصی برای خبرنامه ی دانشجویان ایران:


جشنواره ­ی سی و یکم فیلم فجر از نگاه آماری دارای فیلم­های متنوعی بود. شاید حضور بیش از پیش فیلم های تهیه شده در استان­ها جرقه­ های روشنی را در ذهن بوجود می­ آورد. جرقه­ هایی که نوید بخش خارج شدن سینمای ملی از شمال پایتخت بودند. اما دغدغه­ ی امسال برخی نهاد­های سینمایی همچون سال‌های گذشته ساخت فیلم­ هایی بود که اصطلاحا از آن­ها  به نام فیلم­ های فاخر یاد می­شود.

ویژگی مشترک تمام این فیلم­ ها هزینه­ ی بالای ساخت آنها نسبت به سایر فیلم های جشنواره است. و البته این نسبت اگر به سمت مقایسه­ ی فیلم­های فاخر با فیلم­ های استانی برود قطعا این نسبت سر به فلک خواهد کشید.

استرداد بدون شک فاخرترین! فیلم اکران شده در جشنواره سی و یکم بود. فیلمی که با هزینه ساخت پنج میلیارد تومانی آن هم در سالی که مشکلات اقتصادی زیادی متوجه مردم بود مورد توجه داوران جشنواره فجر قرار گرفت و توانست چهار سیمرغ بلورین از  فجر سی و یکم بگیرد.

  • علی کرد

بشر امروز بر اساس نیاز فطری خود مبنی بر مطلع بودن و کسب اطلاعات در رابطه با محیط پیرامون و برای گرفتن تصمیمات صحیح همواره به اطلاعات نیاز مند است. این اطلاعات تا حدی اهمیت دارند که تقریبا شکل دهنده­ی فضای فکری جامعه میشوند. اصولاً در دهکده­ی ارتباطات مهم نیست که هابیل با بیل قابیل را کشته و یا بالعکس! بل مهم اینست که عینک بزنی و روی کاناپه لم بدهی و کنترل به دست، کانال های LED  خانه ات را عوض کنی و زمانی که سریال مورد علاقه­ات تمام شد حسب میل فطری شبکه ای را بگیری که مجری آن خبر از اوضاع روز می­دهد و اگر زبان در دهان او چرخید و هابیل قاتل شد با ژست انسان دوستانه ای بگویی ای تف بر تو هابیل. و عکس شبکه ی اجتماعی­ات را عکس قابیل بگذاری! و بعد از یک هفته با کوله باری از لایک تصویر آخرین مهمانی ات را خواهی گذاشت و چه کسی میداند هابیل و قابیل سیخی چند تومان معامله میشوند؟!


  • علی کرد